طرفدار جهان سومی ...
وقتی مقالات ستون ادبی وبلاگ "......" را میخوانی اولین جمله ای که ناخودآگاه زیر لب با خودت میگویی این است: "چقدر دیگه اینا .... " داشتم قاه قاه به نوشته هایشان میخندیدم و با خودم میگفتم اصلا با این ها کل کل کردن و به این ها جواب دادن کلاس یک طرفدار بارسلونا را پایین می آورد و زیر سوال میبرد...

*هر کسی باید با افرادی که هم شأنش هستند و در مرتبه یکسانی با هم قرار دارند دهان به دهان بشود و بحث های مختلف را باز کند وگرنه خودت را کوچک کرده ای و به او بزرگی بخشیده ای...
*به همین خاطر در این نوشتار فقط کمی درباره مسی صحبت خواهم کرد و این خبر بزرگ را به تمام بارسایی های عزیز میدهم مقاله بزرگی در راه است که پوزه ی رئالی را بدجور به خاک خواهد مالید و در ماه جدید به یاری خدا سری پنجگانه مقالاتی را شروع خواهم کرد که دیگر از نسل اول رئالی ها تا این جوجه فوکولی ها حتی نتوانند سرشان را بلند کنند و جلوی اسناد معتبر و غیر قابل انکار آنها جز سکوت و خفت و خواری چیزی برای بروز دادن نداشته باشند...
*خدایا در این راه از تو مدد میحویم که جز تو کسی مرا ارزش نبخشید و جز تو کسی نتواند مرا خوار کند...تویی که آنچه هستم را مدیون اویم و تویی که راهنمای من در تمام عمر بوده ای و خواهی بود...تو را سپاس.
*بسم الله
*لئو...منم عمید...طرفدار تو در یک کشور جهان سومی اما مهمتر از تمام کشورهای پر ادعای آنور آب ها و صحرا ها...برای تو مینویسم نه چون نوشته های سطحی مسخره که برای عشق های امروزی مینویسند...

*برای تو چون یک "انسان" مینویسم و یک "اسطوره"،برای تو چون یک "معمار" مینویسم "معمار یک فوتبال فرا انسانی"...
*لئو...از نبودنت مینویسم که عجیب جایت خالی ست...نه تنها در بارسلونای فراتر از یک باشگاه...که در سیستم فوتبالی تمام جهان...

*نه تنها ما که "فوتبال" برای تو بغض کرده...و واژه فوتبال دارد معنا و مفهومش را در فرهنگ لغت ها از دست میدهد..."فوتبال" بدون تو نیمی از روح انسانیش را از دست داده است و نیم دیگر که در اختیار بازیکنان آبی اناری پوش مانده وسط کارزار بی رحم میان انسانیت و نیروهای تازه جان گرفته شر است عجیب روی دوششان سنگینی میکند...

*مسی تو باید باشی تا فوتبال فوتبال باشد...اینجا عجیب صاحبان جدید پیدا شده اند که هیچ یک سرشان به تنشان نمی ارزد...بیا و تمام کن این حقه بازی های نیروهای اهریمنی را...بیا و بشکن بت های ساختگی منحوسی که خدایشان کرده اند...و هر روز در برابرشان تحمیدیه میخوانند و راز و نیاز میکنند و جلویش مؤمنان جهان را به جرم "ایمان به خدای راستین" با برچسب "کفر" سر میبرند...
*امسال پاییز در این هوای دو نفره عجیب تک افتادیم...عجیب درد کشیدی...عجیب درد کشیدیم...عجیب؛ نبودی...عجیب خانه نشین شدی...عجیب دوستان ریاکار روی واقعیشان را نشان دادند...و عجیب زیر پایت را خالی کردند...

*کسانی که از بودن ترس تا عمق استخوانشان نفوذ کرده بود،با چه روی سیاهتر از زغالی از ترس تو میگفتند...و از ابروهای تازه اصلاح شده عشقشان میگفتند...

*و نصایح تو در قلب سنگ آنها اثر نداشت و تو در جوانی چقدر شکسته شدی...و تنها تکیه گاهت عصایت شد...
*و من به زبان خودم میخواهم از این قوم غافل برائت جویم...میخواهم بیرون بزنم و فریاد حقانیتت را به گوش جهان برسانم...فریاد میزنم که تو تنها وارث تاج و تخت فوتبال جهانی و تنها زیر پرچم تو میشود به همه چیز رسید...

*چه کنم که دنیا انگار گوشهایش مثل کسی که تازه از کنسرت های ترنس و کلاب بیرون آمده هنوز شنواییش را بدست نیاورده و اگر هم با تمام توانم حرف هایم را به گوشش برسانم آنقدر در او تخم حسادت و جهل پاشیده اند که هیچ تاثیری رویش ندارد...
*من دارم تمام تلاشم را میکنم چه برایت بگویند چه نگویند،چه مخفیانه حتی توی این سایت بیایی و بخوانیش و چه خسته از تمرینات و مراقبت های پزشکی تکراری فقط بتوانی رو تختت بی جان شوی...تمام نیش و کنایه ها را از کسانی که از خوب بودن تو آنچنان عصبانی اند که تمام حرفشان توهین و ناسزا و حرف های صد من یک غاز شده است را به جان خریده ام چون تو لیاقتت را نشان داده ای...

*برای تو عجیب دلتنگم،برای تو عجیب نگرانم و برای تو عجیب بغض در گلو دارم...که تو را به جرم پاکی دشمن اند...
*و تو یک روز برخواهی گشت و جواب تمام کارهای ناجوانمردانه شان را خواهی داد نه به سبک خودشان که با اصرار بر خوبی و پاک بودن بیشتر و تمام آدم های بوقلمون صفت دور و برت را از زندگیت پرت خواهی کرد بیرون...و دوباره جهان را خواهی ساخت...و دوباره فوتبال جهان را...
"دوستت دارم لئو"
- ۹۲/۰۹/۲۹