آبی اناری : آیا ژاوی بهترین هافبک طراح تاریخ است؟
چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۵۱ ق.ظ
وقتی به این فکر میکنید که ژاوی چه بازیکن خلاقی بود، اعداد و ارقام باورنکردنی به نظر میرسند. او تنها بازیکنیست که تا کنون در دو فینال مختلف جام ملتهای اروپا پاس گل داده است. او در تشخیص الگوهای بازی درون زمین یک نابغه بود، در فهمیدنِ این که بازی در دو سه حرکت بعدی چگونه تغییر میکند. قدرت تصمیمگیری او هم حرف نداشت ـ وقتی مجبور میشد توپ را نگه دارد و کوتاه کار کند، مثلثهای تند و تیز خود را اجرا میکرد، اما وقتی فضا برای یک پاس تودر بهوجود میآمد، یک پاس کشنده با دقت میلیمتری ارسال میکرد.
« مایل ام قدردانی خودم را نسبت به یک بازیکن خارقالعاده ابراز کنم»، اینها را ویسنته دلبوسکه پس از اعلام بازنشستگی او از بازیهای ملی در روز سهشنبه به زبان آورد. «ما یک بازیکن بیمانند را در تیم ملی از دست دادیم و پیدا کردن یک بازیکن دیگر مثل او کاری بسیار سخت خواهد بود».
«ژاوی نقشی کلیدی در سبک بازی اسپانیا و در تمامی موفقیتهایی که بهدست آوردیم داشته است. جای خالی او را داخل و خارج زمین بسیار احساس میکنیم.»
تیمها نمیتوانستند توپ را از چنگ ژاوی در بیاورند ـ با داشتن این هافبک در تیم خود، برتری خود را بر میدان تضمین میکردید، و این امر در عصر تیکیتاکا نهایتاً به موفقیت و شکستن رکوردها برای باشگاه و تیم ملی منجر میشد. ژاوی علاوه بر سه افتخار مهم بینالمللی، همچنین موفق به کسب هفت عنوانِ قهرمانی در لالیگا و سه قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا و همین طور پرشمار افتخارات ملی و قارهای دیگر شده است. معدود بازیکنانی در تاریخ هستند که میتوانند ادعای کسب این تعداد عناوین قهرمانی یا شرکت در این تعداد بازی کلاس بالا در بزرگترین آوردگاهها را داشته باشند ـ که در هم کوبیدن منچستر یونایتد در ومبلی در 2009 و ایتالیا در کیف در 2012 تنها دو مورد آنها هستند.
میراث او استوار و پابرجا مانده و این تنها به دلیل پیروزیهای او نیست. ژاوی در دورهای از فوتبال درخشید که ورزشکارانِ صرف آن را به سرقت برده بودند ـ این شاید چشمگیرترین دستاورد او باشد. امروز بازیکنها ـ در بیشتر موارد ـ اول ورزشکار اند و بعد فوتبالیست. بر خلاف گذشته که تیمها حول ستارههای تکنیکی ساخته میشدند، میل به سریعتر شدن، متناسبتر شدن و قویتر شدن باعث شده که بسیاری از مربیان از اعتماد به بازیسازهای کوچکاندام مثل ژاوی سر باز بزنند.
امروز یک هافبک میانی خوب بودن عبارت است از توانایی دویدن، دویدن و بیشتر دویدن، درست مثل یک روبات برنامهریزیشده. در این اوضاع چهقدر خوشایند است که بازیکنی مثل ژاوی وجود دارد، که موفق شد تا برای مدتی این روند را متوقف کند. او بخشی از اسپانیا و بارسلونا بود، تیمهایی که ـ تا پیش از آن که شور فلسفهی پاسکاری خود را در بیاورند و تا حدودی ملالآور شوند ـ فوتبالی زیبا و تکنیکی ارایه میکردند، ژاوی به همراه همبازیهای فوقستارهاش آندرس اینیستا و لیونل مسی.
خب حالا جایگاه ژاوی در رتبهبندی بزرگترین هافبکهای میانی همهی دورانها کجا قرار میگیرد؟
برای کنکاش دربارهی این پرسش، مهم است که ابتدا پست او را تعریف کنیم. یک هافبک میانی، نه یک پشتیبان دفاعیست که در جلوی دفاع قرار میگیرد تا از خط عقب محافظت کند ـ شبیه کلود ماکلهله. و نه یک هافبک هجومی یا یک شماره ده است ـ مثل زینالدین زیدان.
طبیعتاً اغلب یک خط ظریف وجود دارد که باید بین این قبیل بازیکنها کشید. برای مثال، شما به ولفگانگ اُوِرات هافبک میانی میگویید یا هافبک تهاجمی؟ یا هر دو؟ هیچ وقت یک توافق همگانی دربارهی پست دقیق یک بازیکن وجود نخواهد داشت، اما یقیناً یک هافبک میانی باید قادر باشد تا در مرکز یک 2-4-4 خطی، پستهای عقبی یک 1-3-2-4 (یا همان 4-2-4 قدیمی)، یا یک نقش غیرهجومی در یک خط هافبک سهنفره (3-3-4، 2-3-5، 2-5-3، 1-5-4 و غیره) بازی کند.
یک هافبک میانی بازیکنیست که میانهی میدان را اشغال میکند، و وظیفهاش تسلط، کنترل و هدایت بازی است. همان کاری که ژاوی در طول دوران سلطهی اسپانیا و بارسلونا انجام میداد.
طبیعیست که نکات زیادی هستند که باید آنها را هنگام ارزیابی دوران کاری یک بازیکن مد نظر قرار داد ـ قابلیتها، افتخارات، میراث، طول دورهی بازی و رویدادهای بزرگ تنها تعدادی از آنها هستند ـ و مقایسهی فوتبالیستهایی از دورههای مختلف هرگز آسان نخواهد بود.
با این وجود در ادامه گلچینی از تعدادی دیگر از هافبکهای میانی بزرگ دوران گذشته را آوردهایم. نظر خود را در بخش نظرات در انتهای این صفحه بگویید و با شرکت در رایگیری ما بگذارید بدانیم که از دید شما چه کسی بهترین همهی زمانها در پست ژاوی است.
راینر بونهوف (آلمان غربی): مدعی یکی از محکمترین شوتهای تاریخ فوتبال، که بارها روی شوتهای از راه دور گلزنی کرده است. بونهوف یک ماشین برای باشگاه و کشورش در دههی 1970 بود، و موفق به کسب افتخارات پرشماری به همراه آلمان غربی و بروسیا مونشنگلادباخ شد.
ماریو کولونا (پرتغال): ژنرال و کاپیتان طراز اول تیم بزرگ بنفیکا با حضور اوزهبیو که برندهی دو جام قهرمانی اروپا در دههی 1960 شد. او همچنین در خدمت تیم پرتغالی بود که به نیمهنهایی جام جهانی 1966 رسید.
ادگار داویدز (هلند): «پیت بول» [گونهای سگ کوچک و قوی، لقب داویدز] دشمنان را شکار میکرد، توپ را با تکلهای خشن از چنگ آنها در میآورد و سپس حملات برقآسایی را پایهگذاری میکرد. او یک مهرهی کلیدی در دو دورهی حضور موفق مارچلو لیپی در یوونتوس بود و همچنین به تیم آژاکس بزرگ و جوان لوییس فان خال کمک کرد تا لیگ قهرمانان اروپا را فتح کند.
دیدی (برزیل): انتخابشده به عنوان بهترین بازیکن جام جهانی 1958، ستارهی سابق فلومیننزه، بوتافوگو و رئال مادرید و مخترع ضربهی آزاد «برگ خشک»، که علت این نامگذاری این بود که این ضربه بالا و پایین میرفت و در جهتهای غیرقابل پیشبینی قوس میگرفت. او تقریباً در هر بازی بزرگی که در جام جهانی برای برزیل به میدان رفت، حکمران میانهی میدان بود.
فالکائو (برزیل): بهترین هافبک میانیِ جهان در آغاز دههی 1980. او که ترکیبی از استعداد سامبا با یک مغز اروپایی را در خود داشت، محور اصلی تیم بزرگ برزیل در ابتدای آن دهه بود. او همچنین رم را به سوی یک عنوان اسکودتوی تاریخی رهبری کرد.
گرسون (برزیل): جانشین دیدی، که به ادعای بسیاری به همان اندازه خوب بود. او یک فوقستاره در جام جهانی 1970 بود که کنترل میانهی میدان را در همهی بازیها در اختیار داشت و در پیروزی بازی نهایی مقابل ایتالیا بهترین بازیکن زمین شد، بازییی که در آن روی یک شوت مستقیم از بیرون محوطه گلزنی کرده بود.
لوتار ماتیوس (آلمان): هافبک افسانهای که به رکورد 150 بازی ملی برای آلمان دست یافت و برای 20 سال در بالاترین سطح فوتبال اروپا بازی کرد. یک هافبک کامل که هم در حمله و هم در دفاع بینقص بود. او ستارهی آلمان غربی در موفقیت آنها در جام جهانی 1990 به شمار میرود.
یوهان نیسکنس (هلند): یک هافبک کامل که از «توتال فوتبال» یوهان کرویف در تیمهای آژاکس و هلند اوایل دههی 1970 دور از انتظار نبود. یک مبارز هراسناک با یک روحیهی پیروز، که همواره یک تهدید ثابت حمله نیز تلقی میشد و گلهای بسیار را به ثمر رساند.
ولفگانگ اُوِرات (آلمان غربی): آن قدر خوب بود که گونتر نتسر بزرگ تنها 37 بازی ملی برای تیم کشورش انجام داد. اورات یک نابغه در کار با توپ، یک استاد در خلق موقعیتها و صاحب یک پای چپ فوقالعاده بود. او با کسب عنوان بهترین بازیکن جام جهانی 1970، الهامبخش کشورش شد تا چهار سال بعد در خاک خود تورنمنت را فتح کند.
آندرهآ پیرلو (ایتالیا): بهترین هافبک میانی دنیا بین سالهای 2003 تا 2007، در آن زمان در بازیهای میلان و ایتالیا حکمرانی میکرد، همان طور که ژاوی بعدتر برای بارسلونا و اسپانیا این کار را انجام داد. او همچنین از یک رنسانس دیرهنگام در دههی چهارم زندگی خود بهرهمند شد تا پایانی خوش بر یک دورهی طولانی باورنکردنی در بالاترین سطح داشته باشد.
فرانک رایکارد (هلند): رایکارد همان قدر که در دفاع میانی عالی بود، بخشی از سهگانهی بینظیر فان باستن ـ گولیت ـ رایکارد در اواخر دههی 1980 و اوایل دههی 90 بود که موفق به فتح اروپا شدند. رایکارد یک پکیج کامل بود؛ از لحاظ فیزیکی، ذهنی و فنی چیزی کم نداشت.
ژان تیگانا (فرانسه): موتور تیم شگفتانگیز فرانسه که فاتح یورو 84 شد. او در کنار آلن ژیرس، ژان فرناندز و میشل پلاتینی ترکیبی را تشکیل داده بودند که به تحقیق میتوان گفت بهترین خط هافبک ملی بود که اروپا تا کنون به خود دیده است.
- ۹۳/۰۵/۱۵